Tuesday, August 29, 2006

رسم جدید ناریتا

این پست مخصوص اونهاییه که هوس کردن یکی از اعضای خانواده یا بستگانشون رو دعوت کنن بیاد ژاپن. اگه اون بنده خدایی که میخواد بیاد ژاپنی یا انگیسی بلده که احتمالا اتفاقی نمی افته ولی اگه پدر و مادریه که خیلی هم زبان بلد نیست حتما روز فرودشون منتظر تماس گمرک باشین
این دقیقا اتفاقی بود که یه بار واسه امین و یه بار واسه من پیش اومد. ایران ایر بعد از یک ساعت تاخیر تو ناریتا نشست . روی تابلوهای بزرگ توی ناریتا اعلام میکنن که مسافرین یه پرواز تو اون لحظه تو چه مرحله ای هستن. مثلا دارن از هواپیما پیاده میشن یا دارن چک پاسپورت میشن... جالب بود که عوض شدن این مرحله ها واسه مسافرهای پرواز ایران ایر خیلی بیشتر از پروازهای حادی طول میکشید... خلاصه بعد از کلی حرص خوردن از اینهمه تاخیر،مجموعا طرفهای سه ساعت، تلفنم به صدا در اومد ولی شماره طرف روی موبایلم نیافتاده بود. اینجا میشه تلفن رو جوری تنظیم کرد که شماره آدم به جایی که زنگ میزنه نیافته
یارو گفت که ازناریتا بهم زنگ میزنه و بدون اینکه خودش رو معرفی کنه گفت که شماره کارت شناساییم رو بهش بدم. بعد پرسید که امروز قراره کسی برات از ایران مهمون بیاد؟ گفتم آره. گفت چند نفرن؟ جواب دادم. گفت مشخصاتشون رو بگو... با اینکه این مدل سوال جواب بعد از اونهمه تاخیر کلی حرصم رو در آورده بود ولی سعی کردم بدون بازی در آوردن جواب بدم و بعد بهش گفتم من تا حالا ایم مدلیش رو ندیده بودم! مگه کسی اونجا بدون ویزا اومده که شما اینجوری رفتار میکنین؟ گفت ویزا داشتن که به معنی اجازه ورود به کشور نیست!!! گفتم این اولین باریه که یه نفر اینجوری به من زنگ میزنه و سئوال و جواب میکنه! بعد یارو گفت مگه هر روز داری فک و فامیلت رو دعوت میکنی بیان اینجا؟!! منم بهش گفتم مرتیکه تو نه خودت رو معرفی کردی نه شماره ات رو تلفن من افتاده این چه مدل صحبت کردنه! اگه سئوالی داری بیا بیرون من تو محوطه نشستم کارت شناساییتو نشون بده و من اگه سئوالی داری جواب میدم! گفت یعنی اگه کارت بهت نشون ندم سئوالهام رو جواب نمیدی؟! گفتم نه!!!... و بعد یارو گفت خوب پس نمیخواد دیگه سئوالی رو جواب بدی و بعد هم تلفن رو قطع کرد
کلی حرصم گرفت از مملکت دار های خودمون که باعث شدن تو جایی مثل ژاپن هم به این خفت و خواری بیافتیم که حتی با داشتن ویزا هم با فیس و افاده راهمون بدن! کلی هم از دست احمقهایی که چشمشون به دهن آمریکاس تا برای رفتار خودشون الگو بگیرن و کلی هم از دست خودم عصبی که با اینکه حق مردک رو کف دستش گذاشتم ولی نگران این بودم که به هر دلیلی اون بیچاره ها رو یا معطل کنن یا راه ندن
با تمام این اوصاف وقتی اومدن بیرون و دیدمشون یه نفس راحت کشیدم و خدا رو شکر کردم که اتفاق خاصی نیافتاد. اگه آمریکا بود که لابد بعد از اون مکالمه تند من دستبند بهشون میزدن و پرتشون میکردن بیرون... به هر حال مراقب باشین. زمونه سختی شده

No comments: