Sunday, November 27, 2005

Persian Night

قبل از اینکه به قسمت دوم پست قبلی بپردازیم (چون نیاز به تمرکز و یادآوری گذشته ها داره) دلم می خواد در مورد کاری که بالاخره یه سری از بچه های با همت ایرانی اینجا شروع کردن صحبت کنم
یه عمر ما دست رو دست گذاشتیم و گفتیم چرا دنیا اینقدر بی انصافه! مگه ما چه گناهی کردیم که شدیم ایرانی که اینقدر دید دنیا نسبت بهمون خوبه! دیدیم نه کسی دلش برای ما سوخت و نه کسی کاری برامون کرد. افسوس خوردیم باز دیدیم کسی کاری نکرد! خواستیم داد بزنیم همه ازمون ترسیدن و کشیدن کنار، اومدیم حرف نزنیم دیدیم بیشتر میسوزیم... عقلهامون رو گذاشتیم رو هم و گفتیم حرف بزنیم. خوب هم بزنیم... ولی به زبونی که همه بفهمن. مخصوصا اونهایی که از بیرون به ما نگاه میکنن. نتیجه چی شد؟ اینی که اینجا میتونید ببینید
هنوز اول راهیم. خیلی کار هست که باید بشه و چقدر وقت که باید از این به بعد صرف این کار بشه. مهم ولی اینه که باید شروع کرد. اونهایی که فکر میکنن ما اینی نیستیم که دنیا فکر میکنه باید بگن. ولی به زبونی که بشه فهمید

1 comment:

A said...

آفرین فکر خیلی خوبیه. باز هم به بخار سندائی. توکیوئی ها که از این کارها بکنند همه اش در چارچوب خط قرمزهاست. می گم حتما حتما شراب شیراز هم بگذارید