Friday, December 29, 2006

سال نوی همگی مبارک

بالاخره روز آخر سال شد و در نهایت شگفتی خیلی ها تا اون روز آخر و لحظه آخر رو اومدن شرکت... و البته خود ما هم جزوشون بودیم. یه سری نمیدونم چرا نمیخوان مرخصی بگیرن و یه سری هم نمیتونن بگیرن مثل ما ها و میخوان نگهش دارن واسه سال آینده. مونده بودیم این تعطیلات رو با کی بگذرونیم و دیدیم با هر کسی سال نو رو گذروندیم بجز دلفینها! و واسه همین امسال به نظر میاد قسمت اینه که سال نو رو خدمت دلفینها باشیم! به قول ژاپنی ها اونها که میدونن، میدونن... جالب اینه که با اینکه دیر جنبیدیم بلیط هنوز موجود بود. و خیلی هم گرون نبود
امسال هم سال پر فراز و نشیبی بود. با یه عالمه تغییر که تو زندگی من ایجاد شد و یه عالمه که از این به بعد میاد. بعد سالها حس کردم مامانم که میگفت باید برم سر کار یعنی چی. یه سری آدم جدید شناختم که از شناختنشون خوشحالم و یه سری دیگه که فرقی برام نمیکنه اگه حتی نمیشناختمشون. برای اولین بارپام به یه سری جاها تو دنیا رسید. و حالا واقعا دنیا به نظرم کوچکتر از اونیه که قبلا به نظر میومد. مخصوصا امسال کار با گوگل ارث رو یاد گرفتم که بیشتر از هر چیز دیگه ای بهم تداعی میکنه دنیا کوچکتر از این حرفهاس
یه سری کارها رو هم نشد انجام بدم. نشد کاری بکنم امسال که بگم به خودم به خاطر انجام دادنش افتخار میکنم. نشد چیزی رو تو دنیا به معنی واقعی عوض کنم. حتی در حد خودم. نشد وقت صرف بعضی آدمها و بعضی کارها بکنم. نشد یه سری کار جدید که میخواستم رو یاد بگیرم. و نشد هنوز جهت گیری سکان زندگیم رو مشخص کنم. هنوز ما آدمهایی هستیم پا در هوا که نمیدونن قفردای زندگیشون رو تو کدوم گوشه این کره خاکی سر خواهند کرد. ممکنه به راحتی آب خوردن فردا پاشیم و بهمون بگن باید از اینور کره زمین بریم اونور و من البته با آغوش باز استقبال میکنم ازش. ولی چیزی که راضیم نمیکنه اینه که هنوز نمیدونم ده سال دیگه من میخوام به چی تو زندگیم برسم
همه اینها میمونه برای سال بعد و سالهای بعد اگه عمری باشه. و امیدوارم سال جدید سالی باشه که بشه آخرش آدم به خودش به خاطر کارهایی که کرده افتخار کنه، چه برای من و چه برای شما و چه برای همه
شاد باش و شاد بزی

No comments: