دیگه کلی وقته که وقت یه مقدار نوشتن رو هم پیدا نکردم. هفته پیش به شدت چشمهام میسوخت ولی چاره ای نبود. کارها باید انجام میشد. آخر هفته رو تونستم یه مقدار استراحت کنم و از امروز کار و تلاش باز هم شروع شد
امین فکر میکنه اصولا این کارها (یا حتی خیلی کلی تر بگم) هر جور کار فوق برنامه ای یه جور وقت تلف کردنه. دلایلی هم داره که البته تا حد خوبی منطقی هستن. این چند روز دارم به این فکر میکنم که اصولا چرا باید مراسمی به اسم شب ایرانی برگزار بشه؟ مگه ما چیزی جز اینی هستیم که دنیا داره میبینه... اصولا چرا باید به تاریخی که یک نفر از ما ها تو ساختنش نقشی نداشتیم افتخار کنیم و به رخ دیگران بکشیمش و در عوض چشمهامون رو بر حالی که یکی یکیمون واسه اش مسئولیم، ببندیم. ما آدهمایی هستیم که اصولا هیچ کدوممون دیگری رو قبول نداره، حتی جمع کمتر از شصت نفری ایرانی های اینجا هم از این قضیه مستثنی نیستن... بهتر نیست به جای اینکه ایران و ایرانی رو به رخ دیگران بکشیم اصولا سراغ هیچ ایرانی نریم و راز ایرانی بودن رو فقط تو سینه های خودمون نگه داریم؟
البته من اولین کسی نیستم که این به ذهنم خطور کرده. چندین نفر تو بچه های همین جا دارن این تیپی زندگی میکنن... نمیدونم شاید اونها راضی ترن تا ما.
اصولا میخوایم ایران رو به ژاپنی بشناسونیم که چی بشه؟ به چشم و ابروی ما نگاه کنن و کورش و داریوش رو به یاد بیارن؟ یا میخوایم به چهار تا تخته سنگ از تخت جمشید نگاه کنن و تو خاک و خلش قدمت چند هزار ساله رو ببینن و کف کنن؟ والا من با دیدن منظره توکیو از بالا بیشتر کف میکنم تا با دیدن ستون های مخروبه تخت جمشید. نمیخوام گذشتگانمون رو ببرم زیر سئوال میخوام بگم که ما ها نتونستیم نگهش داریم. اونها ساختن و ما حتی نتونستیم نگهش داریم ...یا شاید هم میخوایم دعوتشون کنیم که برن ایران رو ببینن و اون یه ذره آبرویی که داشتیم هم از بین بره؟! من که عمرا نمیخوام به دوست ژاپنیم بگم بره ایران مگه اینکه با خودم ببرمش و فقط جاهایی ببرمش که باید!هدف شخصی من ازاینکه بالاخره این کار رو شروع کردم واقعا فخر فروختن به گذشته و تاریخ و تمدنم نبود. فقط و فقط میخواستم جواب سئوالهای ژاپنی ها رو بدم. بارها شده که ژاپنی ها از من در مورد چیزهای مختلف ایران سئوال میکنن. این برنامه وسیله ای بود واسه اینکه همه اون سئوالها یک جا جواب داده بشن... وگرنه نه من انتخاب کردم که ایرانی باشم، نه یه ژاپنی انتخاب کرده که ژاپنی. دست تقدیر من رو اونور کره خاکی آورد به دنیا و اونور به دنیا اومدن اقتضا میکرد که در مورد اونور بیشتر بدونم، وگرنه نه خون کورش تو رگهای من جریان داره و نه یک دونه از اونهمه فرهنگ و تمدن کار من بوده و نه اصلا خیلی چیزهاشو قبول دارم یا دوست دارم. بیایم افتخار کنیم به چیزی که هستیم یا از خودمون چیزی بسازیم که قابل افتخار باشه
این کار با اینکه از یه جرقه خیلی ساده تو ذهن من شروع شد ولی نتایج جالبی هم به دنبال خودش آورد. یکیش این بود
که بچه های دست اندر کاربهانه ای برای دورهم جمع شدن پیدا کردن. دیگه نه نیازی به بد گویی از لابراتوار و استاد و ژاپن و ژاپنی بود و نه فحش و بد و بیراه به مملکت و بد بختیهامون. حالا که داریم یه کار مشترک انجام میدیم دیگه وقت این چیزها نیست
مزیت دومش این بود که باعث شد خیلی ها رو بهتر بشناسم. اگه تا دیروز یکی یه سری حرفها رو میزد، یا با بعضی چیزها به راحتی کنار می اومد، حالا که وقت عمل شد نشون میده که چقدرحرفش حرفه. البته این اصلا فقط به معنی منفی نیست. خیلی ها هم هستن که آدم با اینکه ازشون انتظار نداره ولی وقتی پاش میاد نشون میدن چقد پای حرفشون هستن
مزیت آخرش هم این بود که خودمون ایرانی ها داریم یاد میگیریم چطور باهم کار مشترک انجام بدیم. مخصوصا خود من! تا حالا بیشتر این جور کارهایی که کردم با خارجی ها بوده و به هر حال یه مقدار نگران بودم که این دفعه چه مدلی میشه ولی میبینم که ما همه زمینه اش رو داریم فقط نیاز به جرات و تمرین داریم! جرات اینکه حرفمون رو به راحتی بزنیم و تمرین اینکه حرفی که دیگران میزنن رو گوش بدیم... باید فرهنگ دمکراسی رو اول رو خودمون پیاده کنیم بعد از دولت بخوایم که برامون پیاده اش کنه
4 comments:
vaghti irooni boodan ro ghabool nadarim pass shabe ironi che mani mitoone dashte bashe !. albate begam man khodam bishtare vaghta be ironi boodane khodam eftekhar nemikonam . faghat khodam ro asire ye farhangi mibinam ke bi inke bekham mano pabande khodesh mikone va baraye mobareze bahash khili az man energi migire . pass vaghti chizi roo ghabaool nadarim chera bayad behesh eftekhar konim aziz ...
ba in osaf khosh bashi
Salam maryam jan
Iran khosh begzare...
7 sale pish man badtar az to boodam vali zamaan dide aadamo taghir mide. vaghti bishtar az atraafet bedooni nazaret ba alan kheili fargh khahad kard. Makhsoosan to ke midoonam ghodrate darko tahlilet balas...
سلام
قبل از هرچیز از شما و بقیه دوستان که در این برنامه با تو همکاری می کنند، تشکر می کنم. و متاسف از اینکه در این حرکت خوب باشما نیستم. و خوشحال تر از اینکه بالاخره ایرانی هایی را دیدم که به جای حرف زدن دستها رو بالا زدند و به عمل نشستند.
ولی اجازه بده من به عادت ایرانی یک کمی ورراجی کنم.در این پست به نکات بسیار خوب و
درستی اشاره کردی و در اینکه هم مشکلات از ما ایرانی هاست که حال حاضر را زندگی می کنیم با تو کملا موافقم.و فکر می کنم اصل مطلب را خودت بسیار زیبا بیان کرده ای. فقط چیزی که می خوام این جا بگم اینه که به خصوص در معرفی کشورمون ما نبایدچیزی رو سانسور کنیم
و سلایقه ای عمل کنیم.به نظر من این کار محتاج شجاعت بسیار زیادی هست تاما بتونیم تمام جوانب ایران رو بدون تحریف معرفی کنیم. چیزی که من متاسفانه ندارم وشاید به همین دلیل باشه خیلی در اینجور برنامه ها شرکت نمی کنم. با آرزوی موفقیت.
Post a Comment