یه چند وقته که دور و وریها یکی یکی دارن بند و بساطشون رو جمع میکنن و میرن به ینگه دنیا. قبل هر چیزی من از همینجا به اون ایرانی های عزیزی که تو ژاپن دارن زجر زبان و ژاپن و ژاپنی رو میکشن اعلام میکنم که آقا وقت خودتون رو اینجا تلف نکنید اگه تا حالاشو بهتون خوش گذشته که از این به بعدش بهتره وگرنه اگه زجر کشیدین از این به بعدش وضع بد تر از این منواله. اگه ژاپن به کسی از اولش نسازه تا آخرش هم نمیسازه. از همین فردا دنبال یه کاری یا یه دانشگاهی چیزی تو آمریکا باشین و سریع جمع کنین برین که دارن تند و تند ویزا میدن. هر چی در مورد جلو گیری از ورود شریفی ها به آمریکا یا ویزا ندادن و این حرفها میشنوید همه نقش بازی کردنه. واقعیت اینه که این یکی دو سال اخیر بهتر از هر موقع دیگه ای دارن ویزا میدن
و اما در مورد ما... والا من موندم که ما باید چی کار کنیم. میگن خاک آدم رو زمین گیر میکنه راست میگن... من برای موندن هزار و یه جور دلیل دارم و برای رفتن هم همینطور... همینه که انتخاب بین موندن و رفتن خیلی سخته. شاید هم نهایتا من نباشم که تصمیم آخر رومیگیرم... بعضی مواقع با خودم فکر میکنم که بد نیست آدم بعضی مواقع هم خودش رو بسپاره به دست سرنوشت و ببینه اون براش چی رقم زده. امین همیشه مایل به رفتن بوده ولی من هیچ جا به اندازه اینجا راحت نبودم. واقعیت اینه که با اینکه یه سری جاها رو دیدم ولی خوب هیچ وقت جای دیگه ای زندگی نکردم. شاید بهش بشه به عنوان یه تجربه جدید نگاه کرد شاید هم یه اشتباه بزرگ... هر کسی روحیه خاصی داره و شرایطی که تعیین میکنه کجا براش بهتره و راحت تر میتونه زندگی کنه. چیزی که یه مقدار خیالم رو راحت میکنه اینه که آدمها خودشون رو وفق میدن و بالاخره یه جوری میشه آدم گلیم خودش رو یه جوری از آب بیرون بکشه
دو سه روز پیش یه فیلمی میداد در مورد گروه های نژاد پرست توی آمریکا که آخرش ما نفهمیدیم فرقشون با نئونازی ها چیه ...چون روی بدنهاشون خال کوبی صلیب نازی ها رو داشتن و عکس هیتلر رو رو در و دیوار خونه شون زده بودن. جالبه که تو خود آلمان غیر قانونیه تو آمریکایی که یه موقعی با آلمان سر همین چیز ها (شاید هم این چیزها نبود!) جنگید حالا داره همون آدمها رو پرورش میده. واقعا منزجر کننده بود که آدمها تو قرن بیست و یکم در مورد هم جنس هاشون چه جور فکر میکنن. موندم که چرا آدم باید بره بشه رعیت دولتی مثل اونها
دو سه روز پیش یه فیلمی میداد در مورد گروه های نژاد پرست توی آمریکا که آخرش ما نفهمیدیم فرقشون با نئونازی ها چیه ...چون روی بدنهاشون خال کوبی صلیب نازی ها رو داشتن و عکس هیتلر رو رو در و دیوار خونه شون زده بودن. جالبه که تو خود آلمان غیر قانونیه تو آمریکایی که یه موقعی با آلمان سر همین چیز ها (شاید هم این چیزها نبود!) جنگید حالا داره همون آدمها رو پرورش میده. واقعا منزجر کننده بود که آدمها تو قرن بیست و یکم در مورد هم جنس هاشون چه جور فکر میکنن. موندم که چرا آدم باید بره بشه رعیت دولتی مثل اونها
واقعا نمیدونم... به هر حال عمر محدوده و آدم تا به خودش میاد دیگه جور و پلاس رو هم نمیتونه جمع کنه و باید لخت و عور راهش رو بکشه و بره و این دفعه مقصد خیلی دور تر از اونور دنیاس!... شاید تو این یه باری که فرصت زندگی داریم بد نباشه آدم خودشو عادت بده که راحت تر از خاک بکنه و بره جاهای دیگه. به هر حال خاک اگه همین خاک نباشه هم، آسمان که همین رنگ است
1 comment:
Salam. Chi mikhaain bedoonin?
Post a Comment